کد مطلب:164601 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

در اول کسی که پیش از شهادت آن حضرت بر او مرثیه گفت
صاحب كتاب مفتاح النجاة كه از علمای عامه و از حاذقین در فن احادیث است گفته كه:

بیرون كرده است حاكم از انس كه مردی از اهل نجران گودالی كند. پس دید كه در آن لوحی از طلا پیدا شد و در او نوشته بود:



اترجو امة قتلت حسینا

شفاعة جده یوم الحساب؟



كتب ابراهیم خلیل الله.

آیا امید دارند امتی كه حسین را كشتند، شفاعت جد حسین را در روز حساب؟ نوشته است این را ابراهیم خلیل الله. پس آن مرد، آن لوح را به نزد پیغمبر خدا آورد. پس پیغمبر آن را خواند و گریست و گفت: هر كه مرا اذیت كند و عترت مرا بیازارد نرسد او را شفاعت من.

و در كتاب بحار از كتاب ابن بطه روایت داشته كه:

این شعر را دیدند كه در كنیسه [ای] از كنایس یهود این بیت مسطور بود. و انس بن مالك گفت كه مردی از اهل نجران گودالی كند، در آن لوحی از طلا برآمد كه در آن این بیت نوشته بود و بعد از آن نوشته بود:



فقد قدموا بحكم جور

فخالف حكمهم حكم الكتاب



ستلقی یا یزید غدا عذابا

من الرحمن یا لك من عذاب



پس سؤال كردیم از ایشان كه چند مدت است كه این در كنیسه ی شما است؟ گفتند كه پیش از این كه مبعوث شود پیغمبر شما به سیصد سال [1] .

و نظیر این حكایت چیزی است كه سید نعمت الله جزایری در كتاب زهر الربیع


گفته كه:

یافتیم ما در نهر بلده ی ششتر سنگ كوچك زردی كه حفركنندگان آن را از زیر زمین بیرون آورده بودند، و بر او از رنگ او نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم. لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله، لما قتل الحسین بن علی بن ابی طالب بارض كربلا كتب دمه علی ارض حصبآء. (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون) [2] .

و باز در همان گفته كه: شیخ بهاء الملة و الدین در كتاب كشكول گفته كه:

والد ما جدش، شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی، در مسجد كوفه نگین عقیقی یافت كه بر آن نوشته [شده] بود:



انا در من السماء نثرونی

یوم تزویج والد السبطین



كنت اصفی من اللجین بیاضا

صبغتنی دماء نحر الحسین



دری هستم كه از آسمان مرا نثار كردند، در روز تزویج والد حسن و حسین. من صفادارتر از نقره بودم از جهت سفید بودن. رنگ كرد مرا خونهای گلوی حسین.


[1] بحارالانوار 305:45 و 306.

[2] شعراء 227:26.